English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7810 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organizational citizenship behavior U رفتار شهروندی سازمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complements U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
citizenship virtue U فضیلت شهروندی
Act your age [and not your shoe size] ! U به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
organizational U سازمانی
inorganization U بی سازمانی
institutional U سازمانی
organization scheme U نمودار سازمانی
organization control U کنترل سازمانی
organizational U یکان سازمانی
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
organic U سازمانی اصلی
organizational psychology U روانشناسی سازمانی
quarters in kind U منازل سازمانی
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
organic U سازمانی الی
organization chart U نمودار سازمانی
nonorganic U غیر سازمانی
augmenting U غیر سازمانی
augmented U غیر سازمانی
augment U غیر سازمانی
augments U غیر سازمانی
organizational identity U هویت سازمانی
branch material position U شغل سازمانی
complement U پرسنل سازمانی
organic U یکان سازمانی
complemented U پرسنل سازمانی
complements U پرسنل سازمانی
complementing U پرسنل سازمانی
noncrew U خدمه غیر سازمانی
position U حالت محل سازمانی
position U مقام شغل سازمانی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
positioned U حالت محل سازمانی
site license U مجوز درون سازمانی
side job U شغل غیر سازمانی
roll call U حضور و غیاب سازمانی
positioned U مقام شغل سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
packaging U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
layout U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
style U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
packaging U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
layout U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
design U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
style U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
make-up U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
reshuffled U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
billet U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeted U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeting U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billets U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
BSI U سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
National Center for Supercomputing Applications U سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
InterNIC U سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
ethic U رفتار
misconduct U رفتار بد
treament U رفتار
gesturing U رفتار
gestured U رفتار
gesture U رفتار
thews U رفتار
demarch U رفتار
comportment U رفتار
gest U رفتار
ergasia U رفتار
geste U رفتار
havings U رفتار
haviour U رفتار
behaviuor U رفتار
behavior U رفتار
behavio U رفتار
bad conduct U سو رفتار
demarche U رفتار
demeanor U رفتار
conducting U رفتار
comports U رفتار
exploits U : رفتار
exploiting U : رفتار
exploit U : رفتار
conducted U رفتار
comporting U رفتار
comported U رفتار
demeanour U رفتار
action U رفتار
actions U رفتار
deportment U رفتار
treatments U رفتار
comport U رفتار
conduct U رفتار
treatment U رفتار
behaviour U رفتار
dealing U رفتار
conducts U رفتار
macho U نرینه رفتار
attitude U روش و رفتار
verbal behavior U رفتار کلامی
conducting U رفتار اخلاقی
unsports manlike conduct U رفتار ناجوانمردانه
to demean oneself U رفتار کردن
manner U رفتار ادب
carried away U رفتار احمقانهوهمراهباهیجانزدگی
iron fist U رفتار خشنوفالمانهدولتبارعیت
expressive behavior U رفتار بیانگر
elicited behavior U رفتار فراخوانده
conducts U رفتار اخلاقی
get on one's high horse <idiom> U رفتار با تکبر
ethogram U شرح رفتار
explicit behavior U رفتار اشکار
overt behavior U رفتار اشکار
fair shake <idiom> U رفتار درست
etiquette U روش رفتار
fal lal U رفتار فریفانه
treat U رفتار کردن با
illtreat U سوء رفتار
treated U رفتار کردن با
treats U رفتار کردن
regressive behavior U رفتار واپس رو
treats U رفتار کردن با
to deport oneself U رفتار کردن
conducted U رفتار اخلاقی
nonverbal behavior U رفتار غیرکلامی
cruelty U سوء رفتار
treat U رفتار کردن
propriety of behaviour U درستی رفتار
maladdress U رفتار ناهنجار
illtreatment U سوء رفتار
attitudes U روش و رفتار
target behavior U رفتار اماج
stereotypy U رفتار قالبی
maternal behavior U رفتار مادری
spontaneous behavior U رفتار خودانگیخته
incipient behavior U رفتار اغازین
social behavior U رفتار اجتماعی
treated U رفتار کردن
learned behavior U رفتار اموخته
conduct U رفتار اخلاقی
affable <adj.> U خوش رفتار
avoidance behavior U رفتار اجتنابی
automatic behavior U رفتار خودکار
anancasm U رفتار وسواسی
demeans U رفتار کردن
anankaslia U رفتار وسواسی
anancastia U رفتار وسواسی
brusque U خشن در رفتار
demeaned U رفتار کردن
ambivalent behavior U رفتار دو سوگرا
misconduct U سوء رفتار
demean U رفتار کردن
bearing U رفتار سلوک
immoral U زشت رفتار
frivolous U سبک رفتار
behavior modification U تغییر رفتار
collective behavior U رفتار جمعی
brusqurie U خشونت در رفتار
behavior therapy U رفتار درمانی
chilly <adj.> U سرد [رفتار]
implicit behavior U رفتار نااشکار
covert behavior U رفتار نااشکار
elastic behavior U رفتار ارتجاعی
behavior repertoire U خزانه رفتار
behavior rehearsal U تمرین رفتار
mannish U دارای رفتار مردانه
stereotyped U دارای رفتار قالبی
confrontational U رفتار همراهبا اعتراض
purposive behavior U رفتار غایت نگر
shoot straight <idiom> U منصفانه رفتار کردن
levity U رفتار سبک لوسی
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
problem behavior U رفتار مشکل افرین
babies U مانندکودک رفتار کردن
skullduggery U رفتار زیرجلکی وخائنانه
butch U خشن و مرد رفتار
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1من در هیچ سازمانی کار نمی کنم
1اصول رفتار با کودک 3 تا 4 سال
2single gas
1you still weren't very nice to him about it.
2credit score
1offshoring
1سیره رفتاری امام علی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com